جدول جو
جدول جو

معنی کارد به استخوان رسیدن - جستجوی لغت در جدول جو

کارد به استخوان رسیدن
(زَ شُ دَ)
کنایه از تنگ آمدن و قریب بهلاک شدن. (غیاث). بستوه آمدن. جان بلب آمدن. بجان آمدن. کار بجان رسیدن:
کار ستمت بجان رسیده ست
وین کارد به استخوان رسیده ست.
اخسیکتی.
چون کارد به استخوان رسیدش
زخمه بهلاک جان رسیدش.
نظامی.
در پرید و عشق را در بر گرفت
عقل و جان را کارد آمد به استخوان.
عطار.
چون رسید آن کارد اندر استخوان
حلقه زد خواجه که مهتر را بخوان.
مولوی.
بازخر، ما را از این نفس پلید
کاردش تا استخوان ما رسید.
مولوی.
به حاتم ار بجهان آید التجا نکنم
به استخوان رسد ار کاردم به دست نیاز.
ابن یمین
لغت نامه دهخدا
کارد به استخوان رسیدن
کنایه از وضع بسیار سختی داشتن
تصویری از کارد به استخوان رسیدن
تصویر کارد به استخوان رسیدن
فرهنگ فارسی معین